اعتراف می کنم
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۵۵ ب.ظ
چشمم شوره!
یه جفت مرغ عشق داشتیم، امروز داشتم نگاهشون می کردم، به این فکر می کردم که چه جالب و خوبه که اینا 24 ساعته چسبیدن به هم!! واقعا چسبیده بودن به هم و تکون نمی خوردن! ینی هر بار من دیدم همین جوری کنار هم واستاده بودن:| چند دقیقه بعد دیدم که یکی از بنده های خدا کفِ قفس افتاده و اون یکی بالای سرش :(
جفتش مُرد... تنها شد... خدا صبر بده ...
+ منتظرم خودشم سکته کنه بمیره :|
++ بعدِ تو داغترین سوژه ی مردم بودم / قل هو الله احد ، رکعت چندم بودم؟! (حمید رضا یوسفی)
۹۵/۰۱/۰۸