به جایی رسیدم که
بهش میگن
لبِپ ر ت گ ا ه . . . . . . . . . . .
+ بیا و لحظه هامو آسمونی کن بیا و مهربونی کن ...
به جایی رسیدم که
بهش میگن
لبِپ ر ت گ ا ه . . . . . . . . . . .
+ بیا و لحظه هامو آسمونی کن بیا و مهربونی کن ...
جای خالیتو
نمی تونم با هیچ چیزی
پُر کنم!
خوش بحالت
چقدر بزرگـــــی ...
+ گفت دیدست مرا این که کجا، یادش نیست / همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست... (کاظم بهمنی)
بیشتر از اینکه حواسم به خدا باشه و از اون چیزی بخوام
حواسم به خلقِ خدا بوده و از اونها خواستم
اشتباه کردم
اشتباه...
+ من حرف با خدای خود میزنم نه دوست / وقتی کلید هست چه حاجت به در زدن (سعید صاحب علم)
خیلی
خیلی بیشتر از خیلی
برای مادرم
کم گذاشتم ...
+ جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق؟ / مظلوم ترین عاشقِ دنیا؛ مادر ... (میلاد عرفان پور)
چشمم شوره!
یه جفت مرغ عشق داشتیم، امروز داشتم نگاهشون می کردم، به این فکر می کردم که چه جالب و خوبه که اینا 24 ساعته چسبیدن به هم!! واقعا چسبیده بودن به هم و تکون نمی خوردن! ینی هر بار من دیدم همین جوری کنار هم واستاده بودن:| چند دقیقه بعد دیدم که یکی از بنده های خدا کفِ قفس افتاده و اون یکی بالای سرش :(
جفتش مُرد... تنها شد... خدا صبر بده ...
+ منتظرم خودشم سکته کنه بمیره :|
++ بعدِ تو داغترین سوژه ی مردم بودم / قل هو الله احد ، رکعت چندم بودم؟! (حمید رضا یوسفی)