من، نه!! او ...

خود در آ ور دی ...

خود در آ ور دی ...

۱۱۳ مطلب با موضوع «شعرانه :: دیگران» ثبت شده است

رعد و برق زد

نم بارون افتاد روی صورتش

با اخم و ناراحتی گفت:

دوباره شروع شد...


تک بیت نه چندان مربوط!

+ عشق یعنی منِ سرماییِ تب دارِ مریض / ژاکتم را بدهم تا که تو سرما نخوری (مهدی اکبری)

۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۸:۳۳
چشم به راهم ...

می گفت: وقتی نیست، یه درد داری، ولی وقتی اومد میشه هزارتا!


جالبه!

ما سرمون درد می کنه برای همون هزار تا...


+ بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی / تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم (مهدی فرجی)

۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۶
چشم به راهم ...

وقت صبحانه گفتم:

یدونه سید هم، تو فامیل نداریم!


داماد خانواده فرمودند:

خب همسر شما سید میشه...


ما که بخیل نیستیم، بلند بگو آمین :))

+ آخر ز فیض ساقی کوثر تمام سال/ عید غدیر شد به مقیمان این دیار...(صائب)

++ عیدتون مبارک

+++ سادات! اساسی التماس دعا، ارادت.

۵ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۳۳
چشم به راهم ...
قدیما می گفتن:
خدا گر ببندد ز حکمت دری، ز رحمت گشاید در دیگری!

نیست دوربینم ضعیفه! در دیگر را نمی بینم...


+ پرسید روزگار تو بی من چگونه است؟ / تنها سکوت کردم و اشکم جواب داد (امیر اکبرزاده)
++ عنوان از برادر سهراب
۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۰۴
چشم به راهم ...

دوستش داشت

ولی

قیافه نداشت...


+ زور که نیست! طرف باس به دل آدم بشینه دیگه :/

++ بجز سیمای زیبای تو ای دلدار بی همتا / ز هر سیمای رنگارنگ بیزارند چشمانم (جواد مهدی پور)

۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۵۹
چشم به راهم ...

بعضی اتفاق ها

هیچ وقت

تکرار نمیشه...


+ گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم / گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست (محمد علی بهمنی)

++عیدتون مبارک

۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۴۷
چشم به راهم ...

خانم محترم!


 آوردن چای، اتو کردن لباس، شستن جوراب(!) و ... شاید واجب نباشد! اما می تواند مثل یک ذکر مستحب، شما را بالاتر ببرد...


+ در این درگاه سعی هیچ کس ضایع نمی گردد / به قدر آنچه فرمان می بری، فرمان روا گردی (صائب تبریزی)

۱۳ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۱ ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۵
چشم به راهم ...

قهرم

با همه

حتی تو


خسته م

از همه

حتی تو


+ غم هایِ مرده در دلِ ما زنده کرد هجر/ گویا شبِ فراقِ تو روزِ قیامت است (فصیحی هروی)

++ ولادت بی بی دوعالم، تبریک و تهنیت...

+++ عنوان از انوری

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۵ ، ۰۵:۳۴
چشم به راهم ...
یادم باشه دفعه ی بعدی که رفتم امامزاده ای، جایی!
نه سلام بدم، نه خداحافظ... نه خسته نباشید بگم، نه خدا قوت... فقط به یه لبخند ساده اکتفا کنم!

+ شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد/ فقط سکوت کنی، در جواب گریه کنی؟ (سید سعید صاحب علم)
++چطور شد که، اینطور شد!؟

۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۰۱
چشم به راهم ...

تو را

برای خودم

آرزو دارم


+ به قول شاعر: تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه....

۷ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۳۸
چشم به راهم ...

رفته بودم امامزاده برای نماز جماعت(!)، بعد از تموم شدن نماز، فرد کناری (که بعدا متوجه شدیم مسئول خادمین آستان است) با لبخند گفت: نمیای اینجا خادم بشی؟ گفتم: جا خوردم........! چرا نمیام :) گفت: فلان روز و فلان ساعت، فلان جا!


Image result for ‫چهار انبیا قزوین‬‎


+ اینکه بری و بگی: من می خوام خادم بشم، خیلی فرق داره، با اینکه بیان و بگن: بیا خادم شو. مگه نه؟

++ شاعر بزرگوار می فرماید: چگونه نذر تو باشم، امامزاده ی من؟

۲۱ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۲۸
چشم به راهم ...

آقای محترم!

حانمِ خونه با شما قهر می کنه، برای اینکه:

بری سمتش!

توجه کنی بهش!

نه اینکه بذاری و بری و بگی: ولش!


+ تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی / اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی (علیرضا بدیع)


۹ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱ ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۴۰
چشم به راهم ...

رفته بود خواستگاری... وقتی صحبت های اولیه با دختر خانم تموم شد، وقتی داشت از اتاق میومد بیرون، انگشتر عقیقشُ از دست راستش در آورد! هم زمان که بلند می شد، گفت: این طوری خیالم راحت تره...


+ شاعر می فرماید: انگشترم، انگشترت را دوست دارد... بعله :)

۱۱ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۰۲
چشم به راهم ...
گفتم: چرا اینطوری می کنی؟
گفت: چطوری؟

با اخم گفتم: همین طوری! چرا اذیت می کنی؟

با خنده ی شیطنت آمیزی گفت: ببین! یه چیزی میگم، ولی پر رو نشو!
گفتم: بفرما

ذول زد تو چشم هام و گفت: اذیت می کنم که، اخم کنی! وقتی اخم می کنی، خوشگل تر میشی...


+ چشم و ابروی خشن از بس که می آید به تو / گاه انسان عاشق نا مهربانی می شود (سید سعید صاحب علم)
۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۹
چشم به راهم ...
ما و در، می شویم مادر...

+ به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد/ که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد (فاضل نظری)
۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۱۲ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۵۳
چشم به راهم ...
- چیزی خریدی؟
+ برای چی؟

 - عید نیست مگه؟
+ نه :|

+ بی تو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو / ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو (حسین منزوی)
۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۰۱
چشم به راهم ...

مدتی هست، به دنبال خودم می گردم

این رهـا کرده ام و در پـی آن می گردم


+ می دوم هر طرفی تا زتو یابم اثری/ بی نشان در پی دلدار دویدن سخت است(؟)

++ عرض سلام و اساسی التماس دعا

۱۱ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۵۸
چشم به راهم ...
.
.
.
.
.

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم / ما را به سخت جانی خود این گمان نبود... (شکیبی اصفهانی)
۳۳ نظر موافقین ۱۹ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۲
چشم به راهم ...

رَبَّنا هَب لَنا حـــَـرَم ...


+ حرم یعنی کسی در شهر خود سر می کند اما / دلش در کوچه های دور مشهد مانده آواره...(؟)

++ ببخشید که نتِ درست حسابی نداریم و سر نمی زنیم...

۳۱ نظر موافقین ۲۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۸
چشم به راهم ...
با ناراحتی و عصبانیت گفت:
 من حاضرم گرسنه بمونم. حاضرم خودم مریض بشم. ولی وقتی اومدم خونه، تو سرپا باشی، نخوابیده باشی...



+ مرد است دیگر، سخت است برایش مستقیم ابراز محبت کند :)
++ ماه رمضان مبارک باشد...التماس دعا داریم!


#دِلانه: بس که خوردم غم تو روزه ی من باطل شد / نرخ کفاره ی این خوردن عمدی چند است؟! (؟)
۱۷ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۱ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۹
چشم به راهم ...