بعد از عید آمار بازدیدها و تعداد نظرات خیلی اومده پایین، انگار دنبال کنندگان محترم و اهالی بیان، افسردی فصلی گرفتن :|
چه خبر شده ؟!
مسئولین چرا پاسخگو نیستن؟؟؟
بعد از عید آمار بازدیدها و تعداد نظرات خیلی اومده پایین، انگار دنبال کنندگان محترم و اهالی بیان، افسردی فصلی گرفتن :|
چه خبر شده ؟!
مسئولین چرا پاسخگو نیستن؟؟؟
بیشتر از اینکه حواسم به خدا باشه و از اون چیزی بخوام
حواسم به خلقِ خدا بوده و از اونها خواستم
اشتباه کردم
اشتباه...
+ من حرف با خدای خود میزنم نه دوست / وقتی کلید هست چه حاجت به در زدن (سعید صاحب علم)
بعضا فکر می کنیم که، یک سری آدم ها و یک سری اتفاق ها را فراموش کرده ایم ولی، به محض ورق خوردن خاطرات؛ می بینیم که، نه خیر! نه تنها فراموش نکردیم که خیلی هم خوب یادمان هست ... این یک سری آدم ها و این یک سری اتفاق ها، هرگز از خاطر ما فراموش نمی شوند، خودمان را اذیت نکنیم!!!
+ عقل یا احساس، حق با کیست؟ من هم مانده ام / در خودم هم شاکی ام هم متهم این روزها (جواد منفرد)
خیلی
خیلی بیشتر از خیلی
برای مادرم
کم گذاشتم ...
+ جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق؟ / مظلوم ترین عاشقِ دنیا؛ مادر ... (میلاد عرفان پور)
هوا سرد
دلِ من
سرد تر ...
+ سیزده را در کنم تا شاید این رویای محض / در نبودت از سر من این گره را وا کند (مسعود محمد پور)
++ سیزده
را همه عالم به در امروز از شهر / من
خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم (شهریار)
یه رفیقی داریم خیلی زود سیمش وصل میشه
ینی از این طرف توسل میکنه
از اون طرف مستجاب میشه
بنده از همین تریبون از ایشون التماس دعا دارم...
+ میگن حاجات دنیایی تون رو از امام جواد بخواید السلام علیک یا جواد الائمه ...
++ جان کندن است لحظه به لحظه برای من / سالِ هزار و سیصد و دنیا بدون تو ... (فرزاد نظافتی)
حرفِ رفتن را نزن
دارم
پریشان می شوم ...
+ مدرک معماریت امشب به دردم میخورد / حضرت معشوقه این حال خرابم را بساز…(جواد شریفی)
++ به یاد یکی از رفقا که داره میره سوریه ...
چشمم شوره!
یه جفت مرغ عشق داشتیم، امروز داشتم نگاهشون می کردم، به این فکر می کردم که چه جالب و خوبه که اینا 24 ساعته چسبیدن به هم!! واقعا چسبیده بودن به هم و تکون نمی خوردن! ینی هر بار من دیدم همین جوری کنار هم واستاده بودن:| چند دقیقه بعد دیدم که یکی از بنده های خدا کفِ قفس افتاده و اون یکی بالای سرش :(
جفتش مُرد... تنها شد... خدا صبر بده ...
+ منتظرم خودشم سکته کنه بمیره :|
++ بعدِ تو داغترین سوژه ی مردم بودم / قل هو الله احد ، رکعت چندم بودم؟! (حمید رضا یوسفی)
بین الحرمین که نصیبمون نمیشه! بریم سه راهی شهادت، شاید یه فرجی بشه ...
+ گویند چرا تو دل بدیشان دادی / ولله که من ندادم ایشان بردند... (؟)
به جایی
نمی رسم اگر
راضی نباشی
مادر ...
+ شدیداً احساس میکنم اگه کارم لنگه به خاطر مادرمه. هر وقت هم میگم ناراحتی و دلت شکسته و راضی نیستی ازم، میگه نه! اما من شک ندارم که یه چیزی هست، چون خودمو خوب میشناسم... !
++ بنده را گستاخ میسازد حضور دائمی / مرحمت کن گاه گاه از خویش غافل کن مرا (صائب)
بدیه اینجا اینکه، طرف بی صدا میاد، بی صدا میره!
خو برادر من، خواهر من، داری میری یه ندا بده :|
چرا یهو حذف میکنی میری ؟
چرا با احساسات ما بازی میکنی؟
خو ما بهت دل بستیم!
به نظرهات عادت کردیم!!
ای بابا :/
+ برای مثال: مثلا زندگی شیرین یهو رفت رو هوا! مثلا سردار یهو رفت دیگه نیومد، مثلا ...
++ نکنید این کارها را دیگر رفقا :|
تنها بودنمُ وختی بیشتر احساس کردم که
همراه اول 24 ساعت مکالمه رایگان بهم داد برای تولدم
بعد حدودا یک ماه(!)
هنوز فعالش نکردم :/
- تولدت کیه ؟؟
+ مهمه ؟؟
- آره !!!
+ اگه بود خودت می فهمیدی !!!
"من" جانِ عزیز
تولدت
مبارک ...
+ یک سال بزرگتر شدم!
++ یک قدم به مرگ نزدیک تر شدم!!
+++ هیچ حسی هم ندارم :/
إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ أَنَا أَنَا؟! وَ کَیْفَ أَقْطَعُ رَجَائِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَنْتَ؟!
خدایا چگونه تو را بخوانم و حال آنکه من منم، و چگونه امیدم را از تو قطع کنم و حال آنکه تو تویى
+ خیلی حس خوبی داره این دعا :)
++ برای حال یکی از رفقای ما از ته دلتون دعا کنید...
شکایت میکنی اما خودت هم دریقین،هستی / در این عاشق شدن با من گناهی مشترک داری (مسعود غلامی)
به یک توافق نیازمندم
بینِ خودم و عقلم و احساسم!
باید کنار بیایم با دلی که عاقل نیست.
باید بسازم با عقلی که عاشق نیست.
باید بدانم زندگی آسان نیست.
باید ...