دوباره پلک دلم می پرد
نشانه ی چیست؟
شایدم پشتِ دری
من
حواسم نیست...
+ من و داداش قیصر :)
++ مرگ بر هر چه به جز اسم تو در زندگی ام / این که اشکال ندارد تو "شعارم" بشوی ( عمران میری)
دوباره پلک دلم می پرد
نشانه ی چیست؟
شایدم پشتِ دری
من
حواسم نیست...
+ من و داداش قیصر :)
++ مرگ بر هر چه به جز اسم تو در زندگی ام / این که اشکال ندارد تو "شعارم" بشوی ( عمران میری)
حرفِ رفتن را نزن
دارم
پریشان می شوم ...
+ مدرک معماریت امشب به دردم میخورد / حضرت معشوقه این حال خرابم را بساز…(جواد شریفی)
++ به یاد یکی از رفقا که داره میره سوریه ...
مـرد
هر چه با خدا تر
زن عزیزی* اش
بیشتر ...
* اول زن ذلیلی بود که به پیشنهاد ایشان تغییرش دادیم :)
+ تو سرزمین منی! ای کسی که دشمن و دوست / به جبر از تنِ تو کرده اند تبعیدم ( علیرضا بدیع)
چشمم شوره!
یه جفت مرغ عشق داشتیم، امروز داشتم نگاهشون می کردم، به این فکر می کردم که چه جالب و خوبه که اینا 24 ساعته چسبیدن به هم!! واقعا چسبیده بودن به هم و تکون نمی خوردن! ینی هر بار من دیدم همین جوری کنار هم واستاده بودن:| چند دقیقه بعد دیدم که یکی از بنده های خدا کفِ قفس افتاده و اون یکی بالای سرش :(
جفتش مُرد... تنها شد... خدا صبر بده ...
+ منتظرم خودشم سکته کنه بمیره :|
++ بعدِ تو داغترین سوژه ی مردم بودم / قل هو الله احد ، رکعت چندم بودم؟! (حمید رضا یوسفی)
بین الحرمین که نصیبمون نمیشه! بریم سه راهی شهادت، شاید یه فرجی بشه ...
+ گویند چرا تو دل بدیشان دادی / ولله که من ندادم ایشان بردند... (؟)
بعضی ها انقدر راحت دست تکون میدن و از کنارت رد میشن که، انگار نه انگار رفاقتی بوده! خاطراتی بوده! نمکی بوده! نمک دونی بوده!
این بعضی ها نه اینکه بی احساس باشن! نه اینکه بی مرام باشن! نه اینکه مشکل خاصی داشته باشن!
این بعضی ها فقط خیلی بی دلیل (!) از شما خسته شدن...خیلی بی دلیل !!!
+ ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار / تا دست خداحافظی اش را بفشارم... (فاضل نظری)
+ اگرچه بود و نبودم یکی ست، باز مباد / تو را عذاب دهد گاه جایِ خالیِ من (محمد علی بهمنی)
به جایی
نمی رسم اگر
راضی نباشی
مادر ...
+ شدیداً احساس میکنم اگه کارم لنگه به خاطر مادرمه. هر وقت هم میگم ناراحتی و دلت شکسته و راضی نیستی ازم، میگه نه! اما من شک ندارم که یه چیزی هست، چون خودمو خوب میشناسم... !
++ بنده را گستاخ میسازد حضور دائمی / مرحمت کن گاه گاه از خویش غافل کن مرا (صائب)
دوستش داشت
ولی
جرئت نداشت...
+ مورد داشتیم نتونسته بره جلو حرف دلشو بزنه، چون از دختر خانم می ترسیده!! بعضی خانم ها در این حد با جذبه و با ابهت هستن!!!
++ خو برادر من دست مامانتو بگیر ببر خونشون دیگه! این دیگه گریه داره ؟ :/
+++ عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند / سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد (سجاد سامانی)
+ درد یعنی شاعری در دفتر شعرش ببیند / مثل سابق دیگر آن احساس شادش را ندارد (سید سعید صاحب علم)
نباشه
بهتر از اینِ که
باشه
ولی
مالِ من نباشه!
+ من گرفتار و تو در بند رضای دگران / من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران (هلالی جغتایی)
#بعدا نوشت: اینکه میگم نباشه، ینی جلو چشم من نباشه، ینی من نبینمش، نه اینکه خدایی نکرده کلا نباشه و بره بمیره:/
+ من دلم تنگ شده فاجعه رامیفهمی؟ / عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی؟ (مریم جلالوند)
خوشا به حالِ سادات
که چون تو مادری دارند ...
+ قبلن هم این تک بیتُ گذاشته بودم اما الان بازم جاشه!
++ التماس دعا در حد خیلی چیزا...
یا زهرا ...
می رسد قاصدکی
می دهد یک خبری
اگر خدا خواهد ...
+ در جست و جوی اهل دلی عمر ما گذشت / جان در هوای گوهر نایاب داده ایم (رهی معیری)
یه چیزایی
هم
میشه
خاطره ...
+ به یاد کودکی افتادم و آن بی محلی ها / تو که رد می شدی گل های بازی بیشتر می شد ( فرامرز عرب عامری)
بهمن ز نیمه گذشت، انقلاب کن!
بهر دلِ بی نصیب، اعتصاب کن
دلگیرم از زمانه و رفت و آمدش
فکـری برای من و اضــطراب کـن
دور و برت را همه خوبان گرفته اند
از هر چه غیر من اما، اجتناب کن
عهدی ببند و مرا زنده کن به عشقسـر در گـریـبـان است و خـجـالتـی
سخت است برای او هم صـحبتـی
دارد به دسـتِ راسـتش انگـشتـری
حــک کــرده روی آن یـا فـــاطـمتـی
یک بی سوادِ دلـواپس،یک افراطـی
درس و کتابش شده بحثِ عقیدتی
ظــاهرش ســاده ولـی خـواستنـی
اهل مشهد است این آقای هیئتی
.
.
.
بنا به دلایلی از نوشتن مابقی معذوریم :/
+ یک بنده خدایی می گفت: چرا همه ش از خانم ها میگین :/ دو خط هم برای پسرای بیچاره بگین :|
ما هم دلمان سوخته کرد(!) خودمان دست به کار شدیم :|
شکایت میکنی اما خودت هم دریقین،هستی / در این عاشق شدن با من گناهی مشترک داری (مسعود غلامی)