حرفِ رفتن را نزن
دارم
پریشان می شوم ...
+ مدرک معماریت امشب به دردم میخورد / حضرت معشوقه این حال خرابم را بساز…(جواد شریفی)
++ به یاد یکی از رفقا که داره میره سوریه ...
حرفِ رفتن را نزن
دارم
پریشان می شوم ...
+ مدرک معماریت امشب به دردم میخورد / حضرت معشوقه این حال خرابم را بساز…(جواد شریفی)
++ به یاد یکی از رفقا که داره میره سوریه ...
مـرد
هر چه با خدا تر
زن عزیزی* اش
بیشتر ...
* اول زن ذلیلی بود که به پیشنهاد ایشان تغییرش دادیم :)
+ تو سرزمین منی! ای کسی که دشمن و دوست / به جبر از تنِ تو کرده اند تبعیدم ( علیرضا بدیع)
چشمم شوره!
یه جفت مرغ عشق داشتیم، امروز داشتم نگاهشون می کردم، به این فکر می کردم که چه جالب و خوبه که اینا 24 ساعته چسبیدن به هم!! واقعا چسبیده بودن به هم و تکون نمی خوردن! ینی هر بار من دیدم همین جوری کنار هم واستاده بودن:| چند دقیقه بعد دیدم که یکی از بنده های خدا کفِ قفس افتاده و اون یکی بالای سرش :(
جفتش مُرد... تنها شد... خدا صبر بده ...
+ منتظرم خودشم سکته کنه بمیره :|
++ بعدِ تو داغترین سوژه ی مردم بودم / قل هو الله احد ، رکعت چندم بودم؟! (حمید رضا یوسفی)
بین الحرمین که نصیبمون نمیشه! بریم سه راهی شهادت، شاید یه فرجی بشه ...
+ گویند چرا تو دل بدیشان دادی / ولله که من ندادم ایشان بردند... (؟)
بعضی ها انقدر راحت دست تکون میدن و از کنارت رد میشن که، انگار نه انگار رفاقتی بوده! خاطراتی بوده! نمکی بوده! نمک دونی بوده!
این بعضی ها نه اینکه بی احساس باشن! نه اینکه بی مرام باشن! نه اینکه مشکل خاصی داشته باشن!
این بعضی ها فقط خیلی بی دلیل (!) از شما خسته شدن...خیلی بی دلیل !!!
+ ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار / تا دست خداحافظی اش را بفشارم... (فاضل نظری)
+ اگرچه بود و نبودم یکی ست، باز مباد / تو را عذاب دهد گاه جایِ خالیِ من (محمد علی بهمنی)
به جایی
نمی رسم اگر
راضی نباشی
مادر ...
+ شدیداً احساس میکنم اگه کارم لنگه به خاطر مادرمه. هر وقت هم میگم ناراحتی و دلت شکسته و راضی نیستی ازم، میگه نه! اما من شک ندارم که یه چیزی هست، چون خودمو خوب میشناسم... !
++ بنده را گستاخ میسازد حضور دائمی / مرحمت کن گاه گاه از خویش غافل کن مرا (صائب)
دوستش داشت
ولی
جرئت نداشت...
+ مورد داشتیم نتونسته بره جلو حرف دلشو بزنه، چون از دختر خانم می ترسیده!! بعضی خانم ها در این حد با جذبه و با ابهت هستن!!!
++ خو برادر من دست مامانتو بگیر ببر خونشون دیگه! این دیگه گریه داره ؟ :/
+++ عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند / سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد (سجاد سامانی)
+ درد یعنی شاعری در دفتر شعرش ببیند / مثل سابق دیگر آن احساس شادش را ندارد (سید سعید صاحب علم)
نباشه
بهتر از اینِ که
باشه
ولی
مالِ من نباشه!
+ من گرفتار و تو در بند رضای دگران / من ز درد تو هلاک و تو دوای دگران (هلالی جغتایی)
#بعدا نوشت: اینکه میگم نباشه، ینی جلو چشم من نباشه، ینی من نبینمش، نه اینکه خدایی نکرده کلا نباشه و بره بمیره:/
+ من دلم تنگ شده فاجعه رامیفهمی؟ / عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی؟ (مریم جلالوند)
می رسد قاصدکی
می دهد یک خبری
اگر خدا خواهد ...
+ در جست و جوی اهل دلی عمر ما گذشت / جان در هوای گوهر نایاب داده ایم (رهی معیری)
یه چیزایی
هم
میشه
خاطره ...
+ به یاد کودکی افتادم و آن بی محلی ها / تو که رد می شدی گل های بازی بیشتر می شد ( فرامرز عرب عامری)
شکایت میکنی اما خودت هم دریقین،هستی / در این عاشق شدن با من گناهی مشترک داری (مسعود غلامی)
- چرا ساکتی؟
+ چی بگم؟؟
- حرف دلتو!!
+ حرف دلو نمیگن، مخاطب خودش می فهمه
- اگه نفهمید؟؟
+ اگه نفهمید یعنی مخاطبِ دلِ ما نبوده...
+ تو کز خاموشیم فهمی نداری / چه خواهی فهم کردن از کلامم (شفیعی کدکنی)
دلـواپسـم، دلــهره دارم، غمگــینم
هبــوطِ تو آدم ، کــرد زمـیـن گــیرم
+ برخی معتقدند پدر ما حضرت آدم، روز جمعه از بهشت رانده شد!!!
++ ای نبخشیده گناه پدرم، آدم را / به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم...(فاضل نظری)
+ من دفتری پر از غزلم، نابِ نابِ ناب / چشمی که عاشقانه بخواند مرا کم است (محمد سلمانی)
+ تمام زندگی ام صرف شعر گفتن شد / از آن زمان که شنیدم تو شعر می خوانی (محمد رفیعی)