دلم تنگ شده برای نوشتن...
برای
از تو
نوشتن
+ دلم برای تو تنگ است، شعر من ساده است...
خود در آ ور دی ...
طبقه بندی موضوعی
-
مذهبی
(۸۸) -
زنانه
(۱۴) -
شعرانه
(۱۶۹)-
دیگران
(۱۱۳)
-
-
امام خامنه ای
(۲) -
روزمرگی
(۶۸)
-
من، وقتی می روم روی منبر!
(۲۴) -
داستانک
(۳۱) -
فانتزی ها
(۲۴) -
موانع ازدواج
(۵)
بایگانی
- دی ۱۳۹۷ (۲)
- مرداد ۱۳۹۷ (۱)
- آبان ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- شهریور ۱۳۹۶ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱)
- فروردين ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۳۳)
- فروردين ۱۳۹۵ (۲۸)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۳۱)
- دی ۱۳۹۴ (۴۵)
- آذر ۱۳۹۴ (۹)
- آبان ۱۳۹۴ (۲)
- مهر ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۹)
- فروردين ۱۳۹۴ (۵۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۳۴)
- دی ۱۳۹۳ (۲۴)
وقت صبحانه گفتم:
یدونه سید هم، تو فامیل نداریم!
داماد خانواده فرمودند:
خب همسر شما سید میشه...
ما که بخیل نیستیم، بلند بگو آمین :))
+ آخر ز فیض ساقی کوثر تمام سال/ عید غدیر شد به مقیمان این دیار...(صائب)
++ عیدتون مبارک
+++ سادات! اساسی التماس دعا، ارادت.
قدیما می گفتن:
خدا گر ببندد ز حکمت دری، ز رحمت گشاید در دیگری!
نیست دوربینم ضعیفه! در دیگر را نمی بینم...
+ پرسید روزگار تو بی من چگونه است؟ / تنها سکوت کردم و اشکم جواب داد (امیر اکبرزاده)
++ عنوان از برادر سهراب
خدا گر ببندد ز حکمت دری، ز رحمت گشاید در دیگری!
نیست دوربینم ضعیفه! در دیگر را نمی بینم...
+ پرسید روزگار تو بی من چگونه است؟ / تنها سکوت کردم و اشکم جواب داد (امیر اکبرزاده)
++ عنوان از برادر سهراب
وقتی عکسم رو تو مزار شهدا دید
با تعجب گفت: این چیه؟
گفتم: عکس
گفت: میدونم، این کیه!؟
گفتم: شهید
گفت: چرا عکس گرفتی؟
گفتم: چون دوستش دارم
گفت: مگه آدم میتونه این ها رو دوست داشته باشه؟
دلم می خواست یه جوابی بدم ولی دیگه چیزی نگفتم! یعنی حرفی نداشتم بزنم
بعدا به ذهنم رسید که:
دوست داشتن اینها یه چیزی مثل حرم رفتن میمونه، باید اول بطلبن، بعد تو بری (بلاتشبیه)
یادم باشه دفعه ی بعدی که رفتم امامزاده ای، جایی!
نه سلام بدم، نه خداحافظ... نه خسته نباشید بگم، نه خدا قوت... فقط به یه لبخند ساده اکتفا کنم!
+ شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد/ فقط سکوت کنی، در جواب گریه کنی؟ (سید سعید صاحب علم)
++چطور شد که، اینطور شد!؟
نه سلام بدم، نه خداحافظ... نه خسته نباشید بگم، نه خدا قوت... فقط به یه لبخند ساده اکتفا کنم!
+ شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد/ فقط سکوت کنی، در جواب گریه کنی؟ (سید سعید صاحب علم)
++چطور شد که، اینطور شد!؟
رفته بودم امامزاده برای نماز جماعت(!)، بعد از تموم شدن نماز، فرد کناری (که بعدا متوجه شدیم مسئول خادمین آستان است) با لبخند گفت: نمیای اینجا خادم بشی؟ گفتم: جا خوردم........! چرا نمیام :) گفت: فلان روز و فلان ساعت، فلان جا!
+ اینکه بری و بگی: من می خوام خادم بشم، خیلی فرق داره، با اینکه بیان و بگن: بیا خادم شو. مگه نه؟
++ شاعر بزرگوار می فرماید: چگونه نذر تو باشم، امامزاده ی من؟
بر طبق آمار ارائه شده در سایت، اینجانب بیش از 300 بازدید کننده(!) در روز متحمل میشوم...
پس کو نظر؟
میگه: نماز جمعه را این ها خودشون اختراع کردن!
اون یکی میگه: می خوان تبلیغات کنن دیگه...
+ تا این حد بوق... تا این حد بوووووق :|
++ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ...
زورم به خودم نمیرسه !
به بقیه هم که اصلا نمیرسه !!
به تو* هم که، نباید که برسه !!!
+ وقتی زورمون نمیرسه چه باید کنیم؟!
* تحمل نداره نباشـــــی...دلی که تو تنها خداشـــــی
به جایی رسیدم که
بهش میگن
لبِپ ر ت گ ا ه . . . . . . . . . . .
+ بیا و لحظه هامو آسمونی کن بیا و مهربونی کن ...
یا نقطه ضعف نداشته باش
یا اگر داشتی
سرت را بذار زمین و بمیر ...
+ خدایا دمت گرم! قشنگ از همون جا میزنی که باید ...
++ میشه اساسی برای من دعا کنید؟ سایتون کم نشه ...
بی ربط نوشت : (صرفا برای اینکه، به عشق تک بیت های آخر، دنبال می کنیدم )
عشق را هیچکس نمی فهمد، این که چشم تو و نگاهم که.. / عشق را هیچکس نمی داند، جز خودم، جز خودت، خدا هم که.. (؟)
جای خالیتو
نمی تونم با هیچ چیزی
پُر کنم!
خوش بحالت
چقدر بزرگـــــی ...
+ گفت دیدست مرا این که کجا، یادش نیست / همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست... (کاظم بهمنی)
همه میگن: خدا به دادِ طرفت برسه ..
+ یکی نیست بگه نامردا دعا میکنید حداقل درست درمون دعا کنید :/
++ هرگز از یاد نبردم من مدهوش تو را / من نه آنم که توان کرد فراموش تو را (مسیح کاشانی)
فک کنم خدا به دادش رسیده! چون نمیتونم پیداش کنم :|
+ یکی نیست بگه نامردا دعا میکنید حداقل درست درمون دعا کنید :/
++ هرگز از یاد نبردم من مدهوش تو را / من نه آنم که توان کرد فراموش تو را (مسیح کاشانی)
گرفتارم
حرم
باید برم ...
+ شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است / بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو (سید، برقعی)
++ ولادت امام سجاد "علیه السلام" مبارک ...
+++ ان شاالله فردا دعا گو هستیم...
میگم: کجایی؟
میگه: میرم فلان جا، میام.
میگم: بیا خونه دیگه :/
میگه: عصبانی نشو(!) میام
میگم: عصبانی نشدم که، میگم بیا خونه :|
میگه: باشه خداحافظ
+ خب حتمن باید بگم: دوستت دارم، فدات میشم، می میرم برات؟ یا بگم: بی تو خونه برام جهنمه؟ وقتی میگم بیا خونه، متوجه منظورم بشو دیگه مادرِ من ...
++ سلامتی همه مادرا که بهشتم براشون کمه صلوات...
ما که نرفتیم ولی میگن
هرکی کربلا رفته، دستِ خالی برنگشته ...
هرکی کربلا رفته، دستِ خالی برنگشته ...
+ میلاد آقا امام حسین (علیه السلام) ویژه ی ویژه مبارک باشه ...
++ کربلا نصیب همه تون ...
حتما که نباید خانم به آقا بگوید: دوستت دارم یا عاشقتم یا از این حرف ها... میتواند بایستد کنار گاز و ساعت ها مشغول پختن غذا باشد. آن هم غذایی که همسرش طلب کرده!
+ امشب عدس پلو داریم چون دیشب پدر سفارش دادن! حالا من چند روزه دارم التماس میکنم مامان کوفته بپز، گوش نمیده :|
++ هر شب دلم بهانه ی تو، هیچ، بگذریم ... / امشب دلم دوباره تو را، هیچ، شب بخیر ... (صادق تهرانی زاده)
با یک عدد هندوانه، که شیرین باشد و قرمز، در کسری از ثانیه، خ... می شوم!!
+ از همان ها که چاقو را نزده قرچ صدا میدهد :)
+ از همان ها که چاقو را نزده قرچ صدا میدهد :)
اوایل که اومده بودم بیان، خیلی این وب اون وب میرفتم و سر میزدم. توی یکی از همین بازدید ها به یک وبی رفتم که کاملا واضح بود برای یک عدد بچه بسیجی تیر هست و ولایی! یه نظری هم براش گذاشتم و اومدم بیرون. چندی بعد بنده خدا اومد وب ما و برایمان نظری گذاشت با این مضمون که: اینجا کجاست دیگه اَه ... برو بابا !!!
اولش ناراحت شدم ولی، بعدش خیلی بیشتر ناراحت شدم! اولش به خاطر خودم اما، بعدش به خاطر بقیه، بقیه یعنی اون دسته از آدم هایی که باید جذب بشن، نه دفع!!!
+ مومنِ خدا ، بچه مثبت، بچه حزب اللهی، مو قشنگ! حواست کجاست؟! جذبِ حداکثری را فراموش کرده ای؟
چون بعضی حرف ها انقدر تلخند که نمیتوان به هیچ کس گفت!
چون بعضی چیزها را فقط باید به "او" گفت!
چون بعضی نکته ها خصوصی است و نمیشود به هر کسی گفت!
چون و چون و چون ...
+ این فانتزی های رمز دار را بر ما ببخشید...